اعتراض خانواده میترا استاد به بی اخلاقی دنباله دار اصلاحات
به گزارش موج رسا;
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اگرچه چند روزی از پرونده قتل توسط شهردار سابق تهران میگذرد، اما به هر دلیلی همچنان اخبار پیرامون این حادثه برای رسانه های مختلف جذابیتهای خاص خود را دارد و از زوایای دیگر سعی در بررسی این اتفاق دارند و تلاش میکنند تا با انعکاس آخرین اظهارنظرها دراینباره به این اتفاق بپردازند.
قاتل به اردوگاه اصلاحطلبان تعلق داشت و در پس هول آور بودن خبر قتل نشانه ضعف و سستی اصلاحطلبان بود. پروژه اصلاحطلبان در مواجهه با جنایت سعادت آباد و قتل همسر دوم نجفی شهردار اسبق تهران آنقدر نخ نما و بهت آور است که به نظر می رسد در این امتحان سیاسی و اخلاقی نمره مردود گرفته اند.
زنی که در تنگنای یک زندگی عاشقانه به قتل رسیده و پسر سیزده ساله ای که بنا بر اعلام رسانه ها با پیکر بی جان و غرق در خون مادرش روبرو می شود؛ خبری که در گام اول هر انسان منصفی را وادار می کند تا این عمل را محکوم کند.
میترا استاد، فرزند کاکا برآر (استاد تنبورنواز یارسان) و متولد سال ۱۳۶۲ در اسلامآباد غرب استان کرمانشاه بود. وی دارای مدرک کارشناسی حسابداری بود که قبل از ازدواج با شهردار اسبق تهران یکبار ازدواج کرده بود. اگرچه در اخبار روزهای اخیر گفته میشود که او پسری 13 ساله دارد؛ اما بر اساس شواهد موجود، این پسر فرزندخوانده مرحومه استاد است. از غروب روز سهشنبه که آقای نجفی به اتهام قتل همسر دوم خود دستگیر شد، اصلاحطلبان در فضای مجازی اقدامات رسانهای و خبری خود را آغاز کردند.
ابتدا جریان اصلاحات و بازوهای رسانه ای و اینفلوئنسرهای آنها در سعی در اخلاقی کردن فضا داشتند که نباید دیگران را قضاوت کنیم و این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید و باید عبرت بگیریم.
روزنامه شرق در اولین واکنش به این جنایت تلاش کرد تا نجفی را از دایره اصلاحطلبان بیرون کرده و او را یک کارگزارانی معرفی کند:
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران در نخستین لحظات معرفی قاتل، صف خود را از همحزبی سابق جدا کرد:
امادر گام بعد که این فضا توسط عموم مردم غیرقابل قبول جلوه کرد و نتوانستند پروژه مظلوم نمایی از قاتل را به سرانجام برسانند، در فراری رو به جلو تمام تلاش خود را کردند تا با انواع برچسب ها از مقتول یک چهره کریه و زشت نشان دهند.
نخستین تیری که از کمان خارج شد، سیاهنمایی از مقتول بود. انتساب رابطه نامشروع به میترا استاد، بهانه خوبی برای مظلومنمایی از نجفی میتوانست باشد.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در اطلاعیهای تاکید کرد: در پی بروز برخی اختلاف نظرها میان فعالان رسانهای و شبکههای مجازی اصلاحطلب درباره ابعاد ماجرای غم انگیز محمدعلی نجفی، بدین وسیله از هواداران، اعضا و کارکنان نشریات و نهادهای وابسته به حزب کارگزاران سازندگی و همچنین کلیه کسانی که به مصالح عمومی ایران و وحدت و تقویت روزافزون جبهه اصلاحات تعلق خاطر دارند، تقاضا میشود که از طرح اظهارات یا پاسخگویی به نظرات، که فضای تنشآلود و مبهم کنونی را تشدید کند خودداری کنند. در زمان مقتضی حزب کارگزاران سازندگی ایران در قالب یک بیانیه نظرات کامل خود را در این زمینه اعلام خواهد کرد. مرعشی خاطرنشان کرد: انتظار این است که همه فعالان اصلاحطلب در شبکههای مجازی و غیر آن، وحدت جبهه اصلاحات و ظرفیت تاثیرگذاری مثبت برای آینده ایران را پیشفرض اعمال خود قرار داده و به تنشها و تشتتها خاتمه دهند.
دست و پا زدنها برای نجات نجفی (بخوانید اصلاحات) ابعاد دیگری پیدا کرد و «توهمِ وجودِ نهادهای امنیتی در پشت ماجرا» بار دیگر خود را نشان داد. آخرین باری که این توهم توسط اصلاحطلبان در ارتباط با نجفی رخ داد، ماجرای استعفای وی از شهرداری بود؛ جایی که علی رغم تأکیدات نجفی مبنی بر بیماری جسمی، طیفی از اصلاحطلبان اصرار داشتند آن را ناشی از فشار نهادهای امنیتی قلمداد کنند! این بار امّا این توهم، خود را در قالب «پرستوسازی» جلوه داده است؛ آنها به صراحت یا در لفافه وانمود میکنند که میترا استاد، طعمهای بوده که سر راه نجفی قرار گرفته است!
همهچیز حکایت از یک آشفتگی در جریان اصلاحات داشت. روایت این پریشانحالی در آینه محمود صادقی نیز خالی از لطف نیست!
امثال شهیندخت مولاوردی به قول خودشان عمر خود را صرف دفاع از برابری حقوق زنان و مردان و محکومیت خشونت علیه زنان کردند تنها سکوت را پیش گرفته و از محکومیت این جنایت تلخ خبری نبود:
اقدام مشمئزکنندهای که اوج پریشانحالی و گیجی اصلاحطلبان را به تصویر میکشد، راهاندازی هشتگ «من نیز همسرم را کشتهام» از سوی عضو اصلاحطلب شورای شهر شیراز است!
شاید نظر محسن آرمین فعال سیاسی اصلاحطلب درباره تحلیل رفتار اصلاحطبان در این حادثه خالی از لطف نباشد. وی نوشت: «نجفی هرچه بود به عنوان یک فرد تمام شد، اما داستان او قصه ناتمام انسان است که از آدم تا امروز و تا دنیا دنیاست ادامه دارد. آن چه مربوط به من فردی ماست، همین جنبه از ماجرای نجفی است. چه خوب نوشته بود یکی از دانشجویانش که نجفی قربانی توانمندیهای خارقالعاده و اعتماد بهنفس کاذب خود شد. او همیشه فکر میکرد با تواناییهای خدادادی هر اتفاق و جریانی را در زندگی خود میتواند مدیریت و کنترل کند. اما به گمانم این نابغه، شاگرد اول ام.آی.تی قربانی دو چیز شد: چیزی که داشت و چیزی که نداشت.»
اما آش اتهام پراکنی اصلاحطلبان برای تطهیر همپالگی شان آنقدر شور شد که صدای خانواده مقتول را هم در آورد.
مسعود استاد برادر مقتول در پستی در صفحه اینستاگرام با اشاره به ناگفته های خواهرش نوشت:
انتهای خبر/